تا چشم به هم بزنی روز آفِت تموم شده اصلا معلوم نیست کی شروع میشه که انقدر زود تموم میشه ولی حالا اگه سَرِ کار باشی مگه زمان میگذره اصلآآآ و ابدآآآ زمان نمیگذره چراشو هنوز متوجه نشدم..
🤔
🤔
🤔
🤔
تا چشم به هم بزنی روز آفِت تموم شده اصلا معلوم نیست کی شروع میشه که انقدر زود تموم میشه ولی حالا اگه سَرِ کار باشی مگه زمان میگذره اصلآآآ و ابدآآآ زمان نمیگذره چراشو هنوز متوجه نشدم..
🤔
🤔
🤔
🤔
خیلی ها ازم میپرسن ته مونده های فلافلا رو چیکار کردی ته مونده ی همون فلافلایی که شور کرده بودی چجوری خوردیشون با اضافات موادی که مونده بود چیکار کردی خیلی ها بهم میگن ریختیشون دور..؟
براشون سواله.. خُب خوردمشون آدم با شور ماهی چیکار می کنه با فلافل هم همون کاررو کردم خوب معلومه خوردمشون یه ترکیب بهش اضافه کردم که شوریش گرفته بشه که قابل به خوردن بشه خوردمشون اتفاقا خیلی هم عالی شده بود کلی هم با اشتها خوردمشون مواد کوکوسبزی ای که داشتم رو بهش اضافه کردم تا جایی که دیگه مطمئن شدم الان دیگه شوریش گرفته شده بعد سرخشون کردم و با اشتها خوردمشون اینجوری هم شوریش گرفته شد هم مزه ش عالی شد هم یه مزه ی متفاوت رو تجربه کردم فلافل سبزیجات اونم از نوع خونگیش واقعا عالیه برای یه بار هم که شده حتما تستش بکنید پشیمون نمیشید.. ولی خداییش هنوزم که هنوزه تو کار خودم موندم نمیدونم چیشد که فلافلا شور شد همیشه دستم به نمک کم میره آآآ ، غذاهامو که مزه کنی همشون کم نمکن ولی این یکی دیگه از اونور بوم افتاد حسابی هم بد افتاد جوری هم بد افتاد که با مخ رفت وسط شوری..
هیچی دیگه یه وعده شوری خوردم رسوا شدم کل روز رو فقط بطری آب دستم بود فقط داشتم آب میخوردم هر چقدر بیشتر آب میخوردم بیشتر تشنه م می شد انقدر آب خورده بودم شده بودم منبع آب..😂😆
اون مثله هست که میگه مسلمان نشنود کافر نبیند حکایت حال منه حکایت همون فلافلایِ شورِ فریز شده ست..🫣🤭
کاملا معلومه که فقط ادای آدمای روشن فکر رو در میارن این آدمای به ظاهر روشن فکر ، لباسای مد روز می پوشن و اکسسوری های به روز دستشون می گیرند و بریز و بپاش زیادی هم دارند و با آدم غیره فاو می شن برا همین فکر می کنن این یعنی تَهِ روشن فکری ، یعنی تَهِ هر چی آدَمِ به روز ، یعنی از هر چی آدم ، سَر..
اما هنوز یاد نگرفتن که این شباهت ها نیست که آدما رو موفق می کنه و مینشونه روی میز موفقیت ، بلکه آدم موفق آدمیه که در تفاوت ها بتونه زنده بمونه و زندگی کنه اونم از نوع سالمش..
اینو بدون قرار نیست آدما شبیه هم از توی دستگاه کپی رد بشنا ، قرار نیست من از خودِ واقعیم جدا بشم و بشم تویی که از خودِ واقعیت جدا شدی و شدی اون دیگری ای که از خودِ واقعیش جدا شده و شده اون دیگری بعدی و الی غیر ، اینو باید یاد بگیریم که احترام گذاشتن به عقاید افراد خیلی مهمه خیلی خیلی مهمه و به سخره گرفتنش روشن فکری نیست دنبالشم نباش روشن فکری هم نمیاره یه سری هامون اینا رو بلد نیستیم البته فقط یه سری هامون ، شایدم بلد بودیم از یاد بردیم به هر حال به خودمون بیایم یه ترمزی بزنیم یه نفسی چاق کنیم یه تجدید نظری کنیم و یه تجدید پیمانی بکنیم با خودمون ، ببینیم اصلا دنیای خودمون چه شکلی بوده که الان نداریمش ، بد نیست اگه به خودمون بیایم حسابی ترمز بریدیم..
دیگه یه سری از کارها برام فان شده دیگه همه ی اتفاقاتی که می افته منو ناراحت و کلافه نمی کنه اصلا منو وادار نمی کنه که عکس العمل نشون بدم هر کی هر کاری که میخواد بکنه و هر رفتاری که میخواد انجام بده به خودم قبولوندم که همیشه به من ارتباطی نداره..
من دیگه سِرِ کاملم یه مطب نزدیکی داروخانه ست فقط منتظره یه اتفاق کوچیک بیفته فقط کارش مچ گرفتنه دوست داره همیشه آدم هارو با هر کار کوچیک و بزرگ مورد مواخذه قرار بده فکر میکنه خودش و منشی هاش حرفشون و کارشون درسته و بدون چون و چرا باید حجت رو در حقشون تموم کرد اگه بدهکاری ای چیزی میزارن نباید پیگیر شد و به روشون آورد چرا که گذاشتنشون لای منگنه به تعبیر خودشون روی مخ رفتنه البته همه جور آدمی وجود داره ولی این مدلش دیگه نوبره فعلا که داریم می سوزیم و می سازیم و لب از لب وا نمی کنیم ولی خداییش خیلی دلم میخواد دهنمو باز کنم بهشون حرف قُلُمبه بزنم یا همون لحظه حرفی که لایقشونه بهشون بزنم که غمباد نشه روی گلوم و راه نفسموببنده..
البته با تاخیر در مورد یکشنبه می نویسم چرا یه سری از آدما این شکلی ان خیلی رفتارشون فانه..🤣😂
برعکس ماه قبل که زود تند سریع گذشت به چشم بر هم زدنی ، این ماه داره به سختی و به آهستگی هر چه تمام تر می گذره جوریه که نه روزهاش شب میشه و نه شب هاش صبح ، حتی روزهای تعطیل..
یه جوریه که کل سال برام یه طرف شده و این ۹ روز یه طرف ، میدونم شاید درک کردنش براتون سخت باشه یا شایدم خیلی سخت باشه ، ولی من فکر می کنم زندگی کردن توی اضطراب و استرس گاهی باعث سرعت زمان میشه و گاهی هم کاری میکنه که زمان به آهستگی تمام بگذره اینو وقتی که وسط میدونی و داری با تمام اتفاقات کوچیک و بزرگ دست و پنجه نرم میکنی درک میکنی اونوقته که برات قابل باور میشه..
فکر کنم از امروز به بعد وقتی که داداشم موفق شد کارت تلفن بگیره و زنگ بزنه و از خودش خبر بده خیلی روون تر بگذره آخه یه کمی که نه ، نصف بیشتر دغدغه هام کم شد فقط با یه زنگ..
خدایا شکرت..🤗
جمعه زمان نمی گذره انگاری یه وزنه بستن بهش شَل شده راه نمی ره.. اصلا تکون نمی خوره حس و حال ماها که این وَرِ میزیم با اونایی که اون وَرِ میزاند با همدیگه فرق می کنه اونایی که اون وَرِ میزاند فرقی نمی کنه یا دارن می رن تفریح یه گذری میزنند میان برای خرید با لب خندون یا دارن از تفریح بر می گردن باز هم یه گذری میزنند میان برای خرید باز هم با لب خندون، حال اونا اینجوری ثابته ، ولی حس و حال ماها که این وَرِ میزیم یه جور دیگه ثابته حال آدمایی رو داریم که روز تعطیل سَرِ کاریم خشن ، نو اعصاب ، جنگی ، انگاری که آسمون فقط برای اونا تَپیده ولی به ما توپیده..😁😉
به خدا که راست می گم..
.
.
.
توی این دو ماه گذشته این سومین باریه که پنچر کردم دیگه شَکَّم کامل شده که حتما یه نفر پنچرش می کنه و اگر نه این حجم از پنچری غیر طبیعیه میدونم ماه هیچوقت پشت ابر نمیمونه میدونم گذر زمان دست های پشت پرده رو ، رو میکنه و میدونم با صبر و توکل همه چیز جفت و جور میشه و میدونم مطمئنا میشه اون آدم رو پیداش کرد سخت نیست گذر زمان هر چیز جزء رو که نقطه ی کور و تاریک داره رو روشن و شفاف می کنه ولی تا اون زمان یه دغدغه ی فکری به دغدغه های فکری دیگه م اضافه شده زیاد بهش فکر می کنم که کیه چرا اینکارو میکنه لحظه ای به عواقب کارش فکر می کنه..؟ اصلا میدونه یا که فکر می کنه این کارش علاوه بر آسیب مالی ممکنه باعث آسیب جانی بشه..؟
فکر نکنم..
تا روزی که دستش رو بشه خدایا تو به خیر کن..
چشم انتظاری بد دردیه..
امروز هفتمین روزه که از داداشم خبر ندارم طوری دلتنگشم که هر زنگ تلفنی رو فکر می کنم این دیگه حتما داداشمه بدو بدو میرم سمت تلفن که صداشو بشنوم ولی..
بدجوری خودمو زدم به بی خیالی ولی نمیشه بی خیال بود یه جورایی تَهِ ذهنت درگیره که بدجوری درگیرت می کنه..
😮💨😮💨
به نظرم میاد یه چند وقتی میشه که شبا زود میخوابم صبحا راحت تر و بدون دغدغه از خواب بیدار میشم دیگه چشمم به در نیست که کی میاد چرا دیر کرد کجا میره چرا میره چرا گوشیش رو جواب نمیده چرا آدم رو توی اضطراب و استرس میذاره و.. دیگه این دغدغه ها نیست..
به نظرم هم خونه ی آدم باید نظم و ترتیب داشته باشه اهل منطق و حساب و کتاب باشه بشه باهاش دو کلمه حرف حساب زد اهل کار و زندگی سالم و بدون دغدغه باشه نباید شب زنده روز مرده باشه باید الگوی سالم و درست داشته باشه برای کار و درس و زندگی و الی غیر..
باید اهل خونواده باشه رفیق باز نباشه به نظرم این یکی خیلی مهمه..
ای کاش همیشه بشه یه سبک زندگی ای رو آدم برای خودش پیاده کنه که نخواد بحث و جدل به راه بیفته ای کاش بشه خونواده و خونه براش مهمتر از دوستاش باشن ولی..
امید دارم تغییر و تحولات بزرگی در راه باشه..
تقریبا چهار روزه که درگیره اینستاگرامم ، اینستاگرام صفحه م رو داره میبنده فکر می کنه که من رباتم میخواد صفحه منو ببنده آخرش امروز مجبور شدم از خودم سلفی بگیرم شبیه متهمای سابقه دار از جلو ، از راست ، از چپ سلفی گرفتم فرستادم تا اطلاعاتم آپلود شد خودم هنوز نمیدونم چیکار کردم که صفحه م رو داره میبنده ولی حتما یه جایی ، یه وقتی که حواسم نبوده انگشت توی چشمش کردم..
😆🤣🫡
بگذریم..
امروز صبح حجم کار سبک بود اما بعدظهر حسابی سنگین شده بود سبک باشه یه دردسره سنگینم باشه یه دردسر دیگه ست سبک باشه نمیدونی زمان رو چطوری بگذرونی الکی به چپ و راست می ری که وقت بگذره سنگین باشه کمر خم می کنی هر کدومش یه درد جداست به وقتش باید مدیریتش کرد و گذروند..
😬
همیشه برای خودم نوشتم حالا وقتشه برای شما بنویسم..