برام نصف نیمه تعریف کردن ولی تا اینجارو فهمیدم که دکتر به طور اتفاقی یه ساعتی رو انتخاب کرده دوربین رو چک کرده با چشمای خودش دیده که یه عده ای از زیر کار شونه خالی کردن البته من به اتفاقی بودنش شک دارم ولی به هر حال دوربین رو چک کرده و آدمای توی دوربین چهره ی خوبی نداشتن مواخذه شون کرده احتمالا به دفعات زیاد..
اون آدمی که من میشناسم مرد روز های سخته و خیلی از این روزها داشته مطمئنم مو رو از ماست میکشه بیرون فقط اونقدر صبر وتحملش زیاده که باید زمان زیادی بگذره تا کارش رو به انجام برسونه و میرسونه فقط صبر وتحمل میخواد و یه دل بزرگ که دکتر داره بقیه ش حلّه..
هر بار که یه اتفاق جدیدتری می افته و آدم های جدیدتری درگیر موضوع میشن به خودم میگم اینبار دیگه دکتر قدرت مقابله با اینارو نداره ولی هر بار که ورق بر میگرده نتیجه به نفع دکتر تموم میشه اینه که میگم این آدم مرد روزهای سخته میدونه که چیو کجا بگه چه کاری رو کجا انجام بده همین رمز و راز موفقیتشه سیاست در کارش موج می زنه..