امروز دومین روزئیه که هوا بارونیه حسابی هم بارونیه جاده ها خیس و لغزنده ست هر چی ماشینه همه توی خیابونه جاده ها قفل شده مثل هر روز نمیتونی خوش قول باشی و سَرِ ساعت برسی به قرار کاریت، مثل من که امروز نیم ساعت دیر کردم من نیم ساعت دیر کنم یعنی چه خبره جاده ها..انقدر که آن تایمم قول و قرار و آن تایم بودن خیلی برام مهمه هیچ وقت کاری نمی کنم که بدقول بشم همیشه طوری کار انجام میدم که همه با من ساعتشونو تنظیم کنن وقتی دیر کنم به فکر می افتن که چی شده چه خبره و زنگ می زنن و امروز هوای سخت بارونی جاده ها رو قفل کرد و بدقول شدم وقتی بدقول میشی خودت ناراحت میشی فکرت بهم میریزه و هُل میشی از اون طرف گله و شکایت شروع میشه تا بخوای توضیح بدی که از چه قراره کلی از انرژیت رفته و تو نیمه جون شدی و باید با نصف جونت کار کنی بگذریم..
الان که دارم اتفاقات امروز رو می نویسم هنوزم هوا بارونیه صداش داره میاد انگاری آسمون آبریزش بینی گرفته صدای فین فینش قطع نمیشه صداش داره میاد گاهی تند تند گاهی هم نم نَمَک ولی قطع نمیشه به گَمونم آنتی هیستامین خورده ولی اثر نکرده..🤣
عجب هوایی شده گرما رفت پختیم از گرما..🫠
هوا چقدر سرد شده خونه ها یخچال شده لباسا یه خط در میون تقریبا زمستونی شده داریم نیمه تابستونی می گردیم با این وضع و اوضاعی که دارم می بینم فکر نکنم بتونیم خیلی مقاومت بکنیم بقچه های پاییزیمون رو باید باز بکنیم..😉😊